رویکرد معماری دیتاسنترهای مبتنی بر نرمافزار یا به عبارتی SDDC، قادر به تامین نیازهای افزایش چابکی سرویس آمادهسازی، تسهیل فرآیند پیادهسازی و بهبود شرایط اقتصادی دیتاسنتر میباشد.
اغلب سازمانها خواهان افزایش رقابتپذیری، کاهش زمان ارائه به بازار و همچنین شتاب بخشیدن به کسبوکار خود میباشند و از طرفی مدیریت معماریهای شبکه قدیمی بسیار پیچیده و هزینهبر بوده و قادر به تامین نیازهایی که از آنها انتظار میرود نمیباشند. این شبکهها برای پاسخگویی به محیطهای داینامیک که با تغییر الگوهای ترافیک دیتاسنتر و افزایش بسیار سریع تعداد کاربران، تجهیزات و برنامههای کاربردی ایجاد میگردند، بسیار Static و کند هستند. علاوه بر این، طراحان نرمافزار و کارکنان اجرایی اغلب احساس میکنند که شبکه، به جای کمک به آنها مانع از انجام امور به طور صحیح میگردد. با این تفاسیر شبکههای سازمانها به منظور افزایش چابکی تامین نیازهای کسبوکار، به تغییر در معماری شبکه نیازمند میباشند.
تغییر در معماری میتواند بطور چشمگیری زمان Lead Time (میزان تاخیر میان زمان شروع تا اجرای فرایند) برای پیادهسازی برنامهها و سرویسهای جدید را کاهش دهد و Down Time که بر اثر افزایش غیرمنتظره در بارِکاری ایجاد میشود را حذف کرده و همچنین به فرایند بازیابی حوادث سرعت میبخشد. این تغییر به صورت مجزا و بر سرورها، اتصال میان آنها، امنیت، Switching، Routing و یا Load Balancing متمرکز نمینماید. این راهکار حاصل ترکیب تمامی عناصر شبکهی مرکز داده و معماری Application Delivery میباشد. برای برآورده نمودن انتظارات دنیای امروز کسبوکار، کمک به سازمانها جهت تغییر مسائل اقتصادیِ دیتاسنتر و افزایش چابکی (Agility) پیادهسازی برنامه، نیاز مبرم به یک رویکرد معماری مبتنی بر نرمافزار یا به اختصار SDDC احساس میگردد.
جهت مشاوره رایگان و یا راه اندازی زیرساخت مجازی سازی دیتاسنتر با کارشناسان شرکت APK تماس بگیرید. |
چالشهای عدم استفاده از SDDC
همه جانبه بودن چابکی دیتاسنتر به سازمانها کمک میکندکه رقابتپذیری خود را حقظ نموده و حداکثر کارایی را از منابع داشته باشند. قابلیت همه جانبه بودن باید شامل مجازیسازی سرور، Storage و شبکه باشد. دیتاسنتر استاتیک، Silo شده و مبتنی بر سختافزار که به اختصار HDDC نامیده میشود، مانع پاسخگویی برنامههای کاربردی میشود. به عبارت دیگر، معماری SDDC برای تامین نیازهای دنیای امروز مناسبتر است، زیرا از بروز اختلالات غیرضروری برای سرویسهای موجود و یا تاخیر در پیادهسازی سرویسهای جدید جلوگیری مینماید.
بررسی زمان ارائه
برنامههای سازمانی در خلا اجرا نمیشوند و پیشرفتهای حاصله در پیادهسازی سرور به طور چشمگیری زمان پیادهسازی برنامه را بهبود میبخشد. اما برنامهها، ورای اجزای مجازی زیرساخت سرور، هم نیازمند سرویسهای ارتباطی همچون Switching و Routing بوده و هم به سرویسهای برنامه کاربردی نیاز دارند. این سرویسها شامل Load Balancing به صورت Local و Global و همچنین رمزگذاری، بهینهسازی، شتاب، دسترسی و سرویسهای امنیتی میباشند. پیشرفتهای اخیر در مجازیسازی شبکه و ابزارهای مدیریت آن میتواند منجر به کاهش زمان پیادهسازی سرویسهای شبکه و برنامه گردد. تسهیل طراحی و اجرای شبکه که تحت معماری SDDC حاصل میگردد سازمانها را قادر میسازد تا با سرعت بیشتری پیکربندی و رفتار شبکه را تغییر دهند. هنگامی که سازمانها برای پیکربندی برنامههای خود مهلت تعیین میکنند، میتوانند پیادهسازیهای خود را هماهنگ و خودکارسازی نمایند و این امر موجب میشود که پیادهسازی سرویسهای شبکه و برنامههای جدید در عرض چند ساعت صورت پذیرد.
زمان تغییر فرا رسیده است
تنوع الزامات Application Delivery و نوسانات گسترده در نیازهای Throughputبه طور فزایندهای برنامهریزی برای رشد مرکز داده را دشوار ساخته است. این وضعیت با تکامل تکنولوژیهای مبتنی بر اینترنت و افزایش تقاضا برای استفاده از این تکنولوژیها، تشدید مییابد. در نتیجه نیاز به افزایش سرعت IT هیچگاه به اندازهی اکنون نبوده است و این نیاز نه تنها مربوط به پیادهسازی سرویسهای جدید، بلکه نیاز به وجود سرویسهایی است که باید به طور مداوم تغییر یابند.
نیازهای پیشبینی نشده درمورد منابع مرکز داده ممکن است حاصل بازاریابی موفق و یا کمپینهای فروش، رشد پیشبینی نشدهی شرکت و یا حتی حملات سایبری باشد. در چنین مواردی و با در نظر گرفتن نیاز مبرم دنیای امروز به تکنولوژی، سرعت دیتاسنتر و توانایی انجام واکنش سریع برای تداوم کسبوکار و حفاظت از نام تجاری بسیار با اهمیت میباشند.
کاستیهای SDN
درحالیکه Software-Defined Networking که به اختصار SDN نامیده میشود، با اکثر راهکارهای امروزی SDN، قادر به فراهم نمودن مزایای کافی برای مشتریان و چالشهای لایهی Application نمیباشند. SDN معمولا به چالشهای شبکه محور یا همان Network Centric (لایههای 2-4) تمرکز دارد اما تا حدود زیادی چالشهای برنامه محور یا همان Application Centric را در نظر نمیگیرد (لایههای 4-7). از آنجا که وجود شبکه به منظور پشتیبانی از برنامههایی میباشد که از آن استفاده میکنند، هر معماری جدید شبکه میبایست در راستای پاسخگویی به چالشهای شبکه و بدون نادیده گرفتن لایهی Application باشد.
مناطق خاصی که معماری فعلی SDN چندان با الزامات لایهی Application سازگار نیست شامل موارد زیر است:
- شبکههای Stateful: تصمیمات انتقال بسته در لایهی شبکه، حاوی اطلاعات چندانی از وضعیت نمیباشند. با این حال تکنولوژیهای تحت لایهی Application دیدگاه کلی از وضعیت مرتبط با تبادلات لایه Application را نگه داشته تا تبادل دادهها و رفتار برنامه میان آن Endpointها را مدیریت نماید.
- تصمیمات مبتنی بر پیام (Message-Based) به جای مبتنی بر بسته (Packet-Based). SDN بر روی “Flow” عمل میکند (مثل اتصال TCP) با این حال تصمیمات لایه Application اغلب براساس پیامهای HTTP و یک جریان واحد، ممکن است حاوی چندین پیام این چنینی باشد. در نتیجه بیشتر معماریهای SDN برای برنامههایی که مربوط به تصمیمگیری مبتنی بر پیام میباشند مناسب نیستند.
- محتوای لایه 4 تا 7. بسیاری از چالشها را نمیتوان تنها با تمرکز بر دادههای لایه 2 و 3 پاسخ داد. عملکردهایی همچون احراز هویت، حقدسترسی، اندازهگیری، فرمان، هدایت پیام، اشتراک منابع Cross-Origin، حفاظت از دادهها، عملکرد، انعطافپذیری، ایزوله نمودن خرابی، SSL Offloading و بسیاری موارد دیگر که نیازمند منطق، وضعیت و تصمیمات مبتنی بر پیامِ Application میباشد را نمیتوان از این طریق پاسخ داد.
- پیادهسازی صحیح محصول. با توجه به محدودیتهای طراحی SDN، محصولات فعلی برای پاسخگویی به الزامات برنامهمحور (لایههای 4 تا 7)، محدود کردن قدرت محاسبات، آدرسدهی به جداول و تکرار بهروزرسانیها توسعه نیافتهاند.
در هنگام ارزیابی یک الگوی معماری جدید همچون شبکه دیتاسنتر چابک، در نظر گرفتن اینکه آن شبکه به چه صورت تحت تاثیر برنامهها قرار خواهد گرفت و خدماتی که برای آن موجود است، بسیار مهم میباشد.
ــــــــــــــــــــــــــــ